یعقوب از برادر خود میترسید. او به عیسو احترام بسیار میگذاشت و سعی میکرد که خانواده خود را از عیسو در امان نگاه دارد. او از یهوه نمیترسید و بر او توکل نمیکرد.
(See: /WA-Catalog/fa_tw?section=kt#fear and /WA-Catalog/fa_tw?section=kt#trust)
یعقوب نسبت به راحیل و یوسف تمایل خاص نشان میداد. او خانواده خود را به شکلی اداره میکرد که اعضای مورد علاقه وی نسبت به بقیه ارجحیت داشتند. راحیل و یوسف در مقابل حمله احتمالی عیسو بیش از مابقی حفاظت میشدند. یعقوب ترجیح میداد که همه بمیرند ولی جان این دو حفظ شود.
(See: /WA-Catalog/fa_tw?section=kt#favor and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
کلمه «اینک» توجه ما را به بخش تعجبآوری از داستان که در ادامه میآید جلب میکند.
«۴۰۰ نفر»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-numbers)
این به معنای تقسیم مساوی فرزندان بین آن زنان نیست تا هر یک با تعداد مساوی فرزندان روند. یعقوب فرزندان را تقسیم کرد تا هر یک با مادر خود برود.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«همسران کنیز.» این اشاره به بلهه و زلفه دارد.
کلمه «خود» تاکید میکند که یعقوب تنها جلوی دیگران پیش میرفته است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rpronouns)
«رو بر زمین نهادن» به معنای فروتنانه خم شدن جهت ادای احترام و حرمت نهادن به کسی است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-symaction)
«یعقوب را ملاقات کرد»
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عیسو یعقوب را در بر گرفت، در آغوش گرفت و بوسید» [در فارسی انجام شده]
شما میتوانید این قسمت را گویاتر ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون عیسو و یعقوب از دیدن یکدیگر خوشحال بودند گریستند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«او زنان و کودکانی که با یعقوب بودند را دید»
کلمه «بندهات» روشی مودبانه است که یعقوب با آن به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینها فرزندانی هستند که خدا با مهربانی به من، بندهات، داده است»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-123person)
«همسران کنیز.» این اشاره به بلهه و زلفه دارد.
این نشان از فروتنی و احترام در حضور شخص دیگری است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-symaction)
«تمامی این گروه» اشاره به گروه نوکرانی دارد که از سوی یعقوب رفتند تا هدایا را به عیسو دهند. ترجمه جایگزین: «چرا تمام آن گروهها را برای ملاقات من فرستادی»
عبارت «التفات یابم» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط شخصی دیگر است. همچنین «نظر» اشاره به داوری یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «تا تو، آقایم، از من خشنود باشی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
عبارت «آقای خود» روشی مودبانه برای اشاره به عیسو است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-123person)
کلمات «حیوانات» و «املاک» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «به اندازه کافی احشام دارم» یا «املاک کافی دارم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-ellipsis)
«التفات یافتن» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط شخصی دیگر است. «نظر[چشمها]» کنایه از بینایی است و بینایی استعاره از سنجش است. ترجمه جایگزین: «اگر از من خشنود هستی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
«دست» اشاره به یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «این هدیه که به تو میدهم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-synecdoche)
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این هدیه که به تو میدهم»
معانی این تشبیه مشخص نیست. معانی محتمل: ۱) یعقوب به قدری از بخشیده شدن توسط عیسو خوشحال است که گویی خدا او را بخشیده است یا ۲) یعقوب به نحوی از دیدن برادر خود متعجب شده که گویی خدا را دیده است یا ۳) یعقوب به نحوی در حضور عیسو فروتن شده گویی که در حضور خدا فروتن شده است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-simile)
«روی» اشاره به عیسو دارد. احتمالاً بهترین کار این است که روی را با «روی خدا» و «روبرو» در <پیدایش ۳۲: ۳۰> ترجمه کنید.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-synecdoche)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نوکرانم برای تو آوردهاند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-activepassive)
«خدا به خوبی با من رفتار کرده است» یا «خدا من را بسیار برکت داده است»
طبق سنت برای بار اول هدیه را رد میکردند، ولی قبل از اینکه هدیه دهنده برنجد، هدیه را قبول میکردند.
روشی مودبانه و رسمی برای خطاب قرار دادن عیسو است. ترجمه جایگزین: «تو، اربابم[آقایم]، میدانی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-123person)
معنای این را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرزندان برای سریع سفر کردن، کوچک هستند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر آنها را مجبور کنیم که حتی برای یک روز سریع سفر کنند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-activepassive)
روشی مودبانه و رسمی است که یعقوب با آن به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرور من، من غلام تو هستم. لطفاً پیش روی من برو»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-123person)
«به سرعتی که حیوانات تحت مراقبت من حرکت میکنند»
ناحیه کوهستانی در منطقه عدوم است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
یعقوب با استفاده از این سوال تاکید میکند که نیازی نیست عیسو آن مردان را نزد او بگذارد. ترجمه جایگزین: «چنین نکن!» یا «نیازی نیست که چنین کنی!»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rquestion)
روشی مودبانه و رسمی برای اشاره به عیسو است. ترجمه جایگزین: «تو، آقایم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-123person)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام سُكّوت به معنای ‘سرپناه‘ است»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
اینجا به طور ضمنی بیان شده که خانه برای خانواده او نیز بود. ترجمه جایگزین: «خانهای برای خود و خانوادهاش ساخت»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«برای حیواناتی که از آنها مراقبت میکرد»
این شروع بخش جدیدی از داستان است. نویسنده کاری که یعقوب بعد از خوابیدن در سُكّوت انجام داد را توصیف میکند.
«بعد از اینکه یعقوب فدان ارام را ترک کرد»
اینجا فقط از یعقوب نام برده شده چون وی پیشوای خانواده خود بود.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«نزدیک به شهر اردوگاه خود را بر پا کرد»
«تکه زمینی»
این نام مرد است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
شكیم نام شهر و نام مردی است.
«۱۰۰»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-numbers)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ایلالوهی اسرائيل به معنای ‘خدا، خدای اسرائيل‘ است.»