این باب همچنان به بیان تنش میان راحیل و لیه میپردازد.
در خاور نزدیک باستان مهم بود که زنان متاهل صاحب فرزندان بسیار شوند. مردم صاحب فرزندان بسیار نشدن زنان را مایع شرمساری وی میدانستند به همین خاطر راحیل و لیه همیشه به یکدیگر حسودی میکردند.
(See: /WA-Catalog/fa_tw?section=kt#jealous)
گوسفندان پیسه و ابلق، ناقص به حساب میآمدند و از گوسفندان بدون خال ارزش کمتری داشتند. با اینکه یعقوب به لابان پیشنهادی عادلانه داد، ولی لابان سعی کرد با فریب، حق یعقوب را به او ندهد. یعقوب انتظار چنین خیانتی را میکشید.
«وقتی راحیل متوجه شد که نمیتواند حامله شود»
راحیل با اغراق، میزان ناراحتی خود از فرزند نداشتن را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «حس میکنم که کاملاً بیارزش هستم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-hyperbole)
«سبب شو تا باردار شوم»
در این قسمت به نحوی از خشم یعقوب سخن گفته شده که گویی آتش است. ترجمه جایگزین: «یعقوب بسیار از راحیل خشمگین بود»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
یعقوب با استفاده از این پرسش بدیهی، راحیل را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من خدا نیستم! من مانع فرزنددار شدن تو نیستم!»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rquestion)
«راحیل گفت»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه که میخواهم بگویم توجه کن»
آن زمان این روش طریقی شرعی[قانونی] بود که به آن واسطه زن نازا میتوانست صاحب فرزند شود. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
نام کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
روشی مودبانه برای اشاره به داشتن رابطه جنسی است. شاید لازم باشد که در زبان خود از کلماتی دیگر استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باش»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-euphemism)
روشی که به آن طریق میگویند فرزندان متولد شده از بلهه متعلق به راحیل خواهند بود. ترجمه جایگزین: «برای من»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom)
«تا به این طریق او سبب فرزند دار شدن من شود»
روشی مودبانه است که اشاره به رابطه جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «یعقوب با وی رابطه جنسی داشت»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-euphemism)
نام کنیز راحیل است. ببیند این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
«پسری برای یعقوب به دنیا آورد»
«راحیل نامی بر وی گذاشت»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام دان به معنای ‘او قضاوت کرد» است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
«بلهه...باز آبستن شد»
«پسر دوم برای یعقوب به دنیا آورد»
عبارت «کشتیها...کشتی گرفت» اصطلاحی است که برای تاکید استفاده شده است. این عبارت همچنین استعاره است و به نحوی از تلاش راحیل برای صاحب فرزند شدن مانند خواهرش سخن گفته که گویی با لیه واقعاً میجنگد. ترجمه جایگزین: «تلاش بسیار کردم تا مانند خواهرم، لیه، فرزندان داشته باشم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
«پیروز شدم» یا «برنده شدم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام نفتالی به معنای ‘تقلای من‘ است»
«وقتی لیه متوجه شد»
«او زلفه، کنیزش را به همسری یعقوب داد»
نام کنیز لیه است. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
«پسری برای یعقوب به دنیا آورد»
«به فرخندگی!» یا «چه خوش اقبالی»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام جاد به معنای ‘خوشبخت‘ است.»
نام کنیز لیه است. ببیند این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
«پسر دوم برای یعقوب به دنیا آورد»
«چقدر برکت یافتهام» یا «چقدر خوشحالم»
«زنان» یا «زنان جوان»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام اشیر به معنای ‘خوشحال‘ است.»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
«روبین بیرون رفت»
عبارت «در ایام» اصطلاحی است که اشاره به فصل یا زمانی از سال دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی از سال که گندم درو میکنند» یا «حین درو گندم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom)
میوهای بود که میگفتند باروری و میل به رابطه جنسی با معشوقه را افزایش میدهد. ترجمه جایگزین: «میوه عشق»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-unknown)
«آیا اهمیت نمیدهد که شوهر من را؟» این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیا به اندازه کافی بد نیست که شوهرم.»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rquestion)
این پرسشی بدیهی برای توبیخ راحیل استفاده شده است. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون میخواهی که!»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rquestion)
«بخوابد» بهگویی است. ترجمه جایگزین: «سپس یعقوب با او رابطه جنسی بر قرار کرد»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-euphemism)
«درآ» بهگویی است. ترجمه جایگزین: «باید با من رابطه جنسی داشته باشی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-euphemism)
«به بهای مهرگیاه پسرم.» ببینید «مهرگیاه» را در <پیدایش ۳۰: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
«حامله شد»
«برای یعقوب پسر پنجمی زایید»
اینجا به نحوی از پاداش یافتن لیه توسط خدا سخن گفته شده که گویی لیه اربابی است که به کسی حقوق میدهد تا برای او کار کند. ترجمه جایگزین: «خدا حقم را به من داده است» یا «خدا به من پاداش داده است»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یساكار به معنای ‘پاداشی هست‘ میباشد.»
«لیه باز حامله شد»
«پسر ششمی برای یعقوب به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام زبولون به معنای ‘شرافت[آبرو]‘ است»
«دینه» نام دختر لیه است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
عبارت «بیاد آورد» به معنای به خاطر آوردن است. این به معنای آن نیست که خدا راحیل را فراموش کرد، بلکه به این معنا است که تقاضای او را در نظر گرفت. ترجمه جایگزین: «خدا تقاضای راحیل را در نظر گرفت و آنچه میخواست را به او عطا کرد.»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom)
اینجا به نحوی از دیگر شرمسار نبودن راحیل سخن گفته شده که گویی «ننگ» جسمی است که میتوان آن را از شخص گرفت. اسم معنای «ننگ» را میتوانید به «شرمگین بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب شد که دیگر شرمسار نباشم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یوسف به معنای ‘بیافزاید‘ است»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-names)
پسران اول راحیل از بلهه، کنیز دیگر وی بودند.
«پس از اینکه راحیل یوسف را به دنیا آورد»
«تا بتوانم بروم»
یعقوب، لابان را از قراردادش مطلع میکند (<پیدایش ۲۹: ۲۷>). اسم معنای «خدمت» را میتوانید در قالب فعلی چون «خدمت کرد» ترجمه کنید[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «میدانی که به اندازه کافی خدمتت کردهام»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«لابان به یعقوب گفت»
«نظر» یا «[چشم]» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «اگر باب میل تو باشم» یا «اگر از من خشنودی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metaphor)
اصطلاحی به معنای تایید کسی توسط کسی دیگر است.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-idiom)
«لطفاً بمان، چون»[در فارسی نیامده]
«به واسطه تلاش روحانی خود و جادوگری کردن در یافتهام»
«به واسطه تو»
این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگو چقدر باید به تو بپردازم تا اینجا نگهت دارم»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«یعقوب به لابان گفت»
«چقدر دامهای تو از زمانی که مراقبت آنها را به عهده گرفتهام بهتر شده است»
«قبل از اینکه کارم را برای تو شروع کنم گلهات کوچک بود»
«اما اکنون که ثروتت بسیار افزایش یافته است»
«حالا کی باید از خانواده خود مراقبت کنم؟» یعقوب با استفاده از این سوال تاکید میکند که قصد رفع نیاز خانواده خود را دارد. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون میخواهم از خانواده خود مراقبت کنم!»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-rquestion)
«چه میتوانم به تو بدهم» یا «چه به تو بدهم.» این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چه میتوانم به تو بدهم تا بمانی و برای من کار کنی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
کلمه موصولی «اگر[ولی]» را میتوانید در آغاز سخن یعقوب بیاورید تا تضاد این سخن با آنچه قبلاً گفته است را نشان دهید. ترجمه جایگزین: «اما اگر این کار را برای من کنی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#writing-connectingwords)
عبارت «این کار» اشاره به آنچه دارد که یعقوب در آیه ۳۲ پیشنهاد داده است.
«گله تو را غذا دهم و از آنها مراقبت کنم»
«هر گوسفند خالدار و هر گوسفند سیاه و هر بز خالدار»
«این است قیمت اینجا ماندنم»
«عدالت» به معنای «صداقت» است. در این قسمت به نحوی از «عدالت» سخن گفته شده که گویی شخص به نفع یا بر ضد کس دیگر شهادت میدهد. ترجمه جایگزین: «و بعداً از صداقت یا عدم صداقتم با خود آگاه میشوی»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-personification)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر بزهایی بدون خال و گوسفندانی یافتی که سیاه نباشند، میتوانی آنها را دزدی به حساب آوری»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-activepassive)
«همانطور باشد که میگویی» یا «آنچه که گفتهای را انجام میدهیم»
«نوار و خال داشتند»
«خالدار»
«هر بزی که سفیدی در خود داشت»
«تمام گوسفندان سیاه»
«دست» اشاره به کنترل یا مراقبت دارد. ترجمه جایگزین: «پسرانش را گماشت تا از آنها مراقبت کند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-metonymy)
اینها درختانی با چوب سفید هستند.
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#translate-unknown)
«تکهای از تنه درختان کند تا چوب سفید زیر آنها نمایان شود»
ظرفهای بزرگ و رو باز هستند که برای نگه داشتن آب نوشیدنی حیوانات از آنها استفاده میشود.
«حیوانات گله...حامله میشدند»
«اولادی خط و خال دار زاییدند»
شما میتوانید در ترجمه خود روی دادن چنین اتفاقی در طول چندین سال را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «یعقوب طی چند سال آینده ...جدا کرد»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«به سمت... نگاه کرد»
«گلههای خود را مجزا کرد»
اینجا کلمه «نظر» اشاره به گوسفندان دارد و بر دیدن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «تا گله بتواند ببیند»[در فارسی این کلمه نیامده]
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-synecdoche)
«جلوی چوبها»
«حیوانات ضعیفتر»
«پس اولاد ضعیفتر به لابان تعلق داشتند در حالیکه اولاد قویتر متعلق به یعقوب بودند» شما میتوانید بیانی گویاتر از این موضوع در ترجمه خود داشته باشید. ترجمه جایگزین: «پس اولاد ضعیفتر خط یا خالی بر خود نداشتند و متعلق به لابان بودند در حالیکه اولاد قویتر خط یا خال بر خود داشتند و متعلق به یعقوب بودند»
(See: /WA-Catalog/fa_tm?section=translate#figs-explicit)
«یعقوب»
«بسیار سود برد» یا «بسیار ثروتمند شد»